امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

امیرمحمد(نفس باباومامان)

00گفتمان های روزانه گل پسرم

1392/9/26 21:56
211 بازدید
اشتراک گذاری

بااین حرفات میخوام توبغلم بفشارمت وبوسه بارانت کنم  ماچاماچی کنم که بابوسه چپی وسریع پاک میکنی.

امروز بعداز ناهارخوردن بهت میگم پس چرا دور بشقابت غذاریختی 2بارحرفم راتکرار کردم برگشتی میگی مامان دست از سرم بردار چندبار میگی دیگه تکرارنمیشهچشمک

هرکاری راکه دوست داشته باشی انجام میدی امان از اینکه دوست نداشته باشی یاغذایی که دوست نداشته باشی بخوری میگی مامان فردا میخورممتفکر 

وقتی داری شیطنت میکنی.بهت میگم بروسی دی باب اسفنجی رابگذاروببین برمیگردی میگی مامان خودت گفتی چندبار این سی دی رامیبینی حالادیگه حفظ شدیتعجب

وقتی بابایی میخواد بره سرکار میگی بابایی نرو سرکاربابایی هم طوری جواب میده که قانع میشی بعدشما به بابامیگی بروسرکارپول بیاربراماسباب بازی بخر.تشویق

خواستم بلال بوبدم .بلال رابرداشتی وصندلی گذاشتی زیر پاهات ومیگی من هم میخوام بلال درست کنم میگم مامان کارتونیست .برگشتی میگی مامان خودت گفتی که پسرهای خوب کمک مامان هاشون میکنندتعجبعشق زمینی مامان دوستت دارم قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محبوبه
27 آذر 92 1:05
فدات شم زن عمو که اينقدرشما کاري هستيمواظب خودت باش که نسوزي عزيزم
مامان نگار
28 آذر 92 8:43
بچه های این دوره زمونه رو که هیشکی حریفشون نمیشه حرفهایی می زنن که ما هنوز بلد نیستیم!