سلام به گل زندگیم به پسرنازخودم روزها میگذرندوشمابزرگترمیشوی وتوقعاتت هم هرروز بیشتر میشود ازبس که باگوشی بابایی بازی میکردی وبرای خودت بازی نصب میکردی بابایی به تنگ اومدورفت براتون یه تب لت خرید این چندروز مشغول بازی کردن باتب لت هستی حسابی هم سرت توگوشی هست وگاهی وقتها هم باابجی مهلاسربازی کردن باتب لت دعواتون میشه هواخیلی گرمه هرموقع بابایی ازخونه بیرون میره شمامیگید بابایی برام فالوده بستنی بگیر روزی 3تابستنی رو گوارای وجودت میکنی چندتابازی فکری برات گرفته بودم که یکی ازاونهاراباهات کارکردم خیلی زود یادگرفتی وبرای خودت میچینی گاهی وقتها علی عمو که میاداینجا بادوتاتون کارمیکنم هردوتاتون خوب جواب میدهید بریم سراغ عکسات ...