زمانه میگذرد
سلام به دوستای عزیزم .سلام به پسر گلم .نزدیک به ده روز است که برایت چیزی ننوشته ام منو ببخش مامانی که فرصت نکردم برات مطلب بگذارم همانطور که ازاسم این پست معلومه زمانه همچنان میگذردگاهی اروم وگاهی هم پرتلاطم باوجودشما روزها پرهیاهو میگذرد ووقتی شما خوابید خونه اروم وساکت هست .وبااین حال ماهنوز عادت نداریم به سکوت خونه ولی نمی تونیم ازخواب ناز شما رابیدار کنیم .فدات بشم روزها یاداری gtaبازی میکنی ویاداریtv تماشا میکنی مهمونی هم که میریم دیگه مامان رونمی شناسیحالابریم سراغ عکسات
این عکس به درخواست خودت گرفته شده که خرسی روخوابونده بودی ومیگفتی مامانی ازمون عکس بگیر یه اسمی هم روی این عروسک گذاشته بودی نمی دونم چرااینقدر عاشق عروسک های حیوونی هستی
اینجا هم دوباره یه مارپلاستیکی گرفته بودی وچندتاعکس از مارشما گرفتیم
اینجا هم رفته بودیم خونه عمه هانیه وشما بااهنگ لوستر عمه قرتوی کمرتون راازاد کردی وبازهم درخواست عکس گرفتن داشتیکه عکسات چون ثابت نبودی بد افتاد
یه عکس ثابت شده بعداز تحرک های شما که عمه هانیه صدات کرد بیا چیپس بخورکه تونستم این روبگیرم
این هم عکس دختر عزیز ودوست داشتنی که بسیارهم شیرین زبون هست نیایش جون دختر دوست مامانیممنون ازمامانهای مهربونی که احوالپرس حال ما بودن قربونتون برم خداحافظ