بازهم تولد...
دیشب تولدمبینا دخترخاله من بود وچون خاله سمانه تاده روز دیگه زایمان داره مامان من وخاله فاطمه کارهای تولد مبینا رابرعهده گرفتند.وبه این دلیل که مامان من خوب ازعهده این کارها(میوه ارایی ودرست کردن ژله)برمیومد این کارها به مادرمن واگذارشدمن هم بابرف شادی که به دستم بود .
بابچه ها بازی میکردم .خیلی بهم توی تولدخوش گذشت جای همگیتون سبز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی